، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

مامان جوجوک

وروجک اما کتابخون

عسلکم از همین دو ماهگی شروع کردی به کشف دنیای ما هم به صورت عملی هم علمی  این هم نمونه علمیش که روزی سه تا چهار بار برات کتاب می خونم و تو هم به قول باباییی تصویر خوانی می کنی و انقدر ازدیدن کتاب خوشحال می شوی که مامان سارا بهش حسودی می کنه ...
25 آبان 1393

سوراخ کردن گوش دخملی

خوب امروز با مامانی رفتیم گوشتو سوراخ کردیم مامانی شما رو گرفته بود و من عکس می گرفتم و شما فقط پاهات معلوم بود که با قدرت تمام به اینطرف و اونطرف پرتابشون می کردی  اما بعدش که گوشواره ها رو انداختیم  تبدیل شدی به یه دخملی واقعی ...
25 آبان 1393

چی بخورم

تو این ماه شما چیزهای زیادی رو به غیر از شیر مامانت  تست کردی:1.قطره چکان 2. شیشه شیر3.پستونک 4. پتو. 5.انگشت های دست.6. آستین لباس. 7.لباس مامان .8.دست مامان 9.دارو مثل استامینوفن و ویتامین اد .. و نتیجه از زبان نیکا از پتو بیشتر از همه خوشم میاد چون آب های تو دهنمو بیشتری  جذب می کنه و بعدش هم انگشتای دستام که  همیشه هس. اونایی که دوسشون ندارم پستونک رو که فوتش می کنم، خوب مامانی   سر کاریه        بهم آمپول بزنین اما قطره چکان رو تو دهنم نزارین. گازش میگیرم ها ...
25 آبان 1393

واکسن دو ماهگی

شنبه بیست و ششم مهر ماه  واکسن دو ماهگی همراه مامانی بردیمت مرکز بهداشت  تو لحظه آخر شجاعتم زیاد شد و خودم گرفتمت. خانومه اولش واکسن رو به پای راست زد شروع به گرریه کردی چون دهنت باز شده بود واکسن فلج اطفال رو ریخت تو دهنت  شوکه شدی نگاه کردی در جا واکسن سه گانه رو زد بازم گریه  سریع گرفتمت تو بغلم آروم شدی   خانومه مهارت بالایی داشت خوب چون بدنت مقاومه تب نکردی البته ما هم ریسک نکردیم و بهت قطره دادیم   ...
17 آبان 1393

اولین مسافرت جوجوک

اینم عکس های اولین مسافرتت که رفته بودیم شمال و شما تو تمام مسیر خوابیده بودی وقتی رسیدیم بارون شدید شروع به باریدن کرد و من همش نگران بودم که نکنه سرما بخوری شب همرو هم زیر کرسی خوابیم که خیلی خوب بود و بعد از دو روز هوا آفتابی شد اما چه فایده که ما داشتیم بر می گشتیم   این آفتاب گردون ها رو هم پدرت کاشته که حیاط رو حسابی زیبا کرده و چند تایی هم ثمر دادند. ...
17 آبان 1393

عروسی عمه راضیه

  دخترم اینجا چهل و دو روزه بودی  تو این عکس که آخر عروسی بود حسابی خسته بودی از بس رقصیده بودی ...
3 آبان 1393

نیکای دوازده روزه

خوشگل من اینجا دوازده روزه بودی و ما هم برات جشن گرفتیم و شما هم حسابی همکاری کردی و  تنها لحظه ای که اروم بودی ازت عکس گرفتیم ...
3 آبان 1393
1